ما از خیال نغمه و سودا گذشته‌ ایم

از رنگ و نام و نغمه‌ی دنیا گذشته‌ایم

نه زخم، نه شکایت، نه ناله، نه ادعا

با لب‌ گزیده از همه غوغا گذشته‌ ایم

عشق آمد و به قافله‌مان شعله‌ور دمید

ما از مقام عافیت‌آزا گذشته‌ایم

ربّم گواه باشد اگر بی‌صدا شدیم

از های‌هوی خویش، تمنّا گذشته‌ایم

ظفر هنوز تشنهٔ دیدار مانده است

ما از تمام وعده‌ی فردا گذشته‌ایم

در شعله‌های خامشی آرام خفته‌ایم

از هر فریب و جلوه‌ی زیبا گذشته‌ایم

الانیا ترکیه

بتوانایی ربم