کشیدم رنج بسیاری، خدایا

نبودم لایق یاری، خدایا

ندیدم در میان این همه چشم

نگاهی پر از آزاری، خدایا

ز دنیایی که بی‌رحم است و تار است

شدم دور از دل‌انگاری، خدایا

ربم را خوانده‌ام هر شب، ولی نیست

جوابی جز گرفتاری، خدایا

ظفر با اشک، شب‌ها را شمرده

دلش پر از شرمساری، خدایا

شاملت چون زخم دارد بردلِ خود

ز یادِ عشقِ بیزاری، خدایا


الانیا ترکیه

بتوانایی ربم