غزل ( بلا ها بکشم )
تا کی از دست فراق تو ستمها بکشم؟
از فراق تو بگو تا ، بکجا ها بکشم؟
با چه امید دگر راهِ وفاها بکشم؟
یا کجا بار غمت را به دعاها بکشم؟
ربم آگاه ز حال دل رسواست، ولی
بیتو شاید که هنوزم چه خطاها بکشم
نه نوایی ز تو آمد ، نه پیامی ز کرم
من چرا درد سکوتِ تو به پاها بکشم؟
دیدهام خشک شد از اشک ، ولی باز اگر
تو بخواهی ، همه شب گریهٔ تاها بکشم
ظفر از عشق تو افتاده به غوغا، بگو
تا کجا محنت این شامِ سیاه ها بکشم؟
شامل از داغ تو با گریه به صحرا شده
ز آتش عشق ، بگو چند نواها بکشم؟
الانیا ترکیه
بتوانایی ربم
+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۴ ساعت 21:8 توسط ظفر شامل
|