غزل ( بیتاب صدایت شدهام )
این شعر با عنوان « بیتاب صدایت شدهام» یکی از سرودههای عاشقانهی ظفر شامل، شاعر افغان مقیم آلمان است که در تابستان ۱۴۰۴ نگاشته شده است. شعر با زبانی عاطفی، مضمون دلدادگی، اشتیاق به دعا، و اشکهای شبانه را به تصویر میکشد و بار دیگر سه واژهی آشنا در دنیای شعری این شاعر، یعنی ربم، ظفر، و شامل در آن جایگاه ویژهای دارند.
شاعر در این اثر، با زبانی نرم و موسیقیایی، از فاصلهی میان دل و معشوق سخن میگوید و با تکرار نمادهای شخصیاش، هویت ادبی خود را به یادماندنی میسازد.
ربم, ظفر شامل, شعر عاشقانه, شامل, غزل فارسی, شاعر افغان
خبری هست که افتاده به پایت شده ام
شب و روزیست که محتاج دعایت شده ام
دل دیوانه ام آرام ندارد بیتو
بس که دلتنگ تو و لطف و وفایت شده ام
همه شب گریه شد آیینهٔ تقدیرِ دلم
بس که در سینه گرفتار بلایت شده ام
نفسم بند شده بیتو در این فصل خزان
چون غباری به هوای عبایت شده ام
سایهات نیست، و دلم تاب نمیآرد باز
من همان شاعر بیتاب صدایت شده ام
ربم این زخم نهان را به نگاهت سپرد
ظفرم ، غرق تماشای وفایت شده ام
با خیالت دل من شعله کشیده شبها
شامل عشق توأم ، گرم دعایت شدهام
الانیا ترکیه
بتوانایی ربم