وجودم در هوایت پر شرار است

‎که عشقت بردل من شاهکار است

‎به هر جا می‌روم نامت به لب‌ ها

‎هوایت در دل من ماندگار است

‎خیالت می‌ نشاند شوق بر دل

‎به شوقت زندگی بی‌ اختیار است

‎تو معنای وفایی در وجودم

‎که مهرت بر دلم نورِ بهار است

‎همه شب در خیال روی ر

‎دلم سرگشته وجان بی‌ قرار است

‎در این دنیای بی‌رحم و فریب اش

‎هوای روی تو تنها قرار است

‎تمام عمر من سودای رویت

‎که این دل درغمت شب های تار است

‎ظفرشامل به نامت شعر بخواند

‎که نامت بردلش مثلِ بهار است

الانیا

بتوانایی ربم